با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

لر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • اهل لرستان
  • فونتیک فارسی

    lor
  • اسم خاص
    native of Lorestan, Lor
    • - کوچ‌های قبایل لر

    • - the migrations of Lor tribes
    • - ایلات لر تابستان و زمستان را در جاهای مختلف می‌گذرانند.

    • - Lor tribes summer and winter in different places.
  • ساده‌لوح، زودباور
  • فونتیک فارسی

    lor
  • صفت
    gullible, yokel, credulous, simple-minded
    • - او آنقدر لر است که هر چیزی را باور می‌کند

    • - He's so gullible he'll believe anything
    • - بیگناه لر

    • - gullible innocent
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت لر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لر

لغات نزدیک لر

پیشنهاد بهبود معانی