مرکب به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    • فونتیک فارسی

      markab
    • ink
    • animal for riding, mount, [rare.] ship
    • composed, consisting, made up, compound
    • ادبیات
    • steed
    • گیاه‌شناسی composite
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد مرکب

    1. اسم ≠ بسیط
    2. آمیخته، ممزوج ≠ ترکیب‌یافته، تشکیل‌شده
    3. اسب، باره، راحله، سواری
    4. کشتی

    ارجاع به لغت مرکب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مرکب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مرکب

    لغات نزدیک مرکب

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری