فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

معطلی به انگلیسی

معنی

معادل انگلیسی لغت:

delay, retardation, detainment, cause for delay

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معطلی

  1. مترادف:
    تاخیر درنگ
  1. مترادف:
    انتظار بلاتکلیفی عطلت
  1. مترادف:
    فروگذاری وقفه

ارجاع به لغت معطلی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معطلی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معطلی

لغات نزدیک معطلی

پیشنهاد بهبود معانی