راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده

لینک مطلب کپی شد

۰

انتشار ۲۹ تیر ۱۴۰۴

لیست کامل آمیزواج‌ها در زبان انگلیسی

زبان انگلیسی با ساختار منعطف و پویای خود، پیوسته درحال رشد و تکامل است و یکی از نمودهای چشم‌گیر این پویایی را می‌توان در پدیده‌ای به‌نام «آمیزواج» مشاهده کرد. این پدیده‌ی زبانی، حاصل ترکیب خلاقانه‌ی واژگان موجود برای ساخت مفاهیم تازه و دقیق‌تر است؛ مفاهیمی که در قالب کلمه‌ای واحد، چندین معنا و کاربرد را در خود جای می‌دهند. این پدیده نه‌تنها به گسترش دامنه‌ی واژگان می‌انجامد، بلکه زمینه را برای بیان مفاهیم پیچیده به شکلی موجز، منسجم و مؤثر نیز فراهم می‌کند.

کارکرد آمیزواج‌ها صرفاً در حوزه‌ی واژه‌سازی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه از جنبه‌های زبانی، شناختی و فرهنگی نیز قابل بررسی است. این کلمات در بسیاری از متون رسمی، علمی، ادبی و روزمره حضوری پررنگ دارند و توانسته‌اند در گذر زمان جایگاه تثبیت‌شده‌ای در نظام واژگانی زبان انگلیسی پیدا کنند. از این رو، شناخت دقیق و نظام‌مند آن‌ها نه تنها برای زبان‌آموزان، بلکه برای پژوهشگران زبان و نگارش نیز ضرورتی انکارناپذیر محسوب می‌شود.

در این مطلب از وبلاگ فست دیکشنری، فهرستی جامع و ساختارمند از متداول‌ترین آمیزواج‌ها در زبان انگلیسی ارائه شده است. این مجموعه با هدف آشنایی بیشتر زبان‌آموزان با واژگان ترکیبی و افزایش دایره‌ی لغات آن‌ها تدوین شده و می‌تواند برای زبان‌آموزان، مدرسان و پژوهشگران حوزه‌ی زبان مرجعی کاربردی باشد.

در جدول زیر 60 لغت از 120 لغت آمیزواج قرار گرفته است. برای مشاهده‌ی لیست کامل لغات (تخصصی) کلیک کنید.

مشاهده

لغت
معنی

Ebonics

- اِبونیکس (گونه‌ای از زبان انگلیسی که برخی از آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار صحبت می‌کنند)

edutainment

- سرگرم‌آموزی، اجوتینمنت، آموزش توأم با سرگرمی (ترکیب آموزش و سرگرمی که در آن محتوا علاوه‌بر آموزنده بودن باید جذاب و سرگرم‌کننده نیز باشد)

electrocute

- با برق کشتن، مردن در اثر برق

email

- ایمیل، رایانامه، پست الکترونیکی

emoticon

- شکلک

fanzine

- طرفدارنامه (نشریه‌ای غیرحرفه‌ای و غیررسمی که طرفداران طیف خاص ادبی و موسیقی و غیره برای لذت بردن دیگر طرفدارانی که دارای این علاقه‌ی مشترک هستند منتشر می‌شود)

faux-hawk

- مدل مویی که در آن موی کناره‌های سر کوتاه و موی وسط سر بلند است

fortnight

- دو هفته، چهارده روز

Frappuccino

- فراپوچینو (کاپوچینوی یخی)

frenemy

- دشمن‌ دوست‌نما، دوست‌دشمن (شخصی که دوست است یا وانمود می‌کند که دوست است اما در واقع دشمن است)

لغت
معنی

Froyo

- ماست‌بستنی، فروزن یوگرت، فرُویو (همچنین نام برندی برای ماست‌بستنی)

gastropub

- گاستروپاب (میخانه با غذای عالی)

geep

- گیپ (ترکیب بز و گوسفند)

gerrymander

- تقسیم حوزه‌های انتخاباتی و غیره به‌طور غیر‌عادلانه، به‌طور غیر‌عادلانه تقسیم کردن

ginormous

- بسیار عظیم، غول‌آسا، خیلی بزرگ، غول‌پیکر، عظیم‌الجثه، فوق‌العاده بزرگ

glamping

- کمپینگ مجلل، طبیعت‌گردی لوکس، اقامت لاکچری در طبیعت

grelfie

- سلفی گروهی، سلفی دسته‌جمعی

grolar bear

- خرس گرولار (خرس ترکیبی گریزلی و قطبی)

guesstimate

- حدس زدن، (بدون داشتن اطلاعات کافی) تخمین زدن

hangry

- عصبانی از شدت گرسنگی، عصبی در اثر گرسنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *