شکل جمع:
fortnightsانگلیسی بریتانیایی دو هفته، چهارده روز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They stayed with us for a fortnight.
آنها دو هفته پیش ما ماندند.
They will meet again in a fortnight to discuss the details.
آنها تا دو هفتهی دیگر دوباره ملاقات خواهند کرد تا دربارهی جزئیات بحث کنند.
She completed the project in a fortnight.
او این پروژه را در مدت چهارده روز تمام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fortnight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fortnight