to come, to move toward, to arrive
زمان رفتن ما آمده است.
The time has come for us to leave.
کی به دیدن من میآیی؟
When will you arrive to visit me?
to become, to suit, to fit, to befit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لباس به هیچکس نمیآید.
The dress doesn't fit anyone.
آن کلاه به شما میآید.
That hat suits you.
to want, as soon as
آمدم تا خداحافظی کنم.
I want to say goodbye.
همین که برای بازی آمدم، مغازه را بستند.
They closed the shop as soon as I came to play.
as an auxiliary verb in compound verbs
پیش آمدن
to happen
پز آمدن
to vamp
کلمهی «آمدن» در زبان انگلیسی به come ترجمه میشود.
«آمدن» یکی از افعال بنیادین و پرکاربرد در زبان فارسی است که در معنای اصلی خود به حرکت از جایی به سوی گوینده یا نقطهای معین اشاره دارد. این فعل که ریشه در حرکت، حضور و جابهجایی دارد، هم در معنای فیزیکی و هم در مفهوم انتزاعی بهکار میرود و در ساختارهای زبانی مختلف نقشی اساسی ایفا میکند. از لحاظ دستوری، «آمدن» فعلی لازم است که بدون مفعول نیز کامل و معنادار عمل میکند.
در کاربرد روزمره، «آمدن» میتواند اشاره به حرکت فیزیکی فرد یا شیء داشته باشد. برای نمونه، وقتی گفته میشود «او به خانه آمد»، این جمله بهطور مشخص به ورود شخص به یک مکان اشاره دارد. با این حال، دامنهی استفاده از این فعل بسیار فراتر از توصیف حرکت ساده است. برای مثال، در ترکیبهایی نظیر «باران آمد» یا «خبر آمد»، فعل «آمدن» بهعنوان نشانهای از وقوع یا رسیدن یک رویداد غیرمادی به کار میرود، که این موضوع نشاندهندهی گستردگی معنایی آن است.
«آمدن» همچنین در بیان حالات درونی یا احساسات نیز حضوری پررنگ دارد. اصطلاحاتی مانند «خندهام آمد» یا «خوابم نمیآید» از جمله کاربردهای این فعل در بیان واکنشهای شخصی و ذهنی است. در این حالت، «آمدن» به یک روند طبیعی و اغلب غیرارادی اشاره دارد که بر ذهن یا بدن انسان تأثیر میگذارد و در اغلب موارد حالتی گذرا را توصیف میکند.
از منظر ادبی و فرهنگی، «آمدن» در اشعار و متون ادبی با بارهای معنایی عمیقتری همراه است. شاعران و نویسندگان فارسیزبان گاه از این فعل برای توصیف حرکتهای استعاری مانند «آمدن به دنیای عشق»، «آمدن روز وصال» یا حتی «آمدن مرگ» بهره بردهاند. در اینگونه کاربردها، «آمدن» از معنای سادهی فیزیکی فراتر رفته و به عنصری نمادین تبدیل میشود که حامل مفاهیمی چون تغییر، تحول، امید یا پایان است.
افزونبر این، «آمدن» در ترکیب با حروف اضافه و افعال کمکی، ساختارهای گوناگونی را در زبان شکل میدهد. ترکیبهایی مانند «پیش آمدن»، «باز آمدن»، «فرود آمدن» یا «برآمدن» نمونههایی از گسترش معنایی این فعل هستند که در هر کدام، «آمدن» نقش محوری در ایجاد معنایی تازه ایفا میکند. این ویژگی نشان میدهد که «آمدن» نهفقط از نظر کاربردی بلکه از لحاظ ساختاری نیز جایگاهی محوری در زبان فارسی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آمدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آمدن