to respect, to revere, to do honor to, to honor, to regard highly, to pay homage to, to esteem, to do homage, to show courtesy, to show regard
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من همیشه به بزرگترها احترام میگذارم و به نصایح آنها گوش میکنم.
I respect my elders and always listen to their advice.
باید به عقاید دیگران احترام بگذاریم حتی اگر با آنها موافق نیستیم.
We should respect other people's opinions, even if we do not agree with them.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «احترام گذاشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/احترام گذاشتن