آخرین به‌روزرسانی:
برزگری به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
اسم
فونتیک فارسی / barzegari /
farming, agriculture, husbandry
farming
agriculture
husbandry
کشاورزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن خانواده نسل در نسل به برزگری مشغول بودند.
That family has been involved in farming for generations.
مکانی مطلوب برای برزگری
an ideal location for farming
ارجاع به لغت برزگری
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «برزگری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برزگری
لغات نزدیک برزگری
- - برزک
- - برزگر
- - برزگری
- - برزمین افکندن با ضربه
- - برزمین انداختن