Jaffar
از جعفر خواستند که شغل سفارت را قبول کند.
They asked Jaffar to accept the appointment of ambassador.
استدلال جعفر درست بود.
Jaffar's argument was valid.
small river
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جعفر بهآرامی از دل دره عبور میکرد.
The small river flowed gently through the valley.
کودکان معمولاً در تابستان نزدیک جعفر بازی میکنند.
Children often play near the small river during summer.
اسم «جعفر» یکی از نامهای کهن و ریشهدار در زبان عربی است که در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژهای دارد.
این واژه در اصل به معنای چشمه یا جوی آب روان است؛ عنصری که از دیرباز نمادی از زندگی، پاکی، و بخشندگی در فرهنگهای مختلف بوده است.
در زبان انگلیسی، معادل مستقیمی برای «جعفر» وجود ندارد، اما این نام اغلب به همان صورت Ja'far یا Jafar (با تلفظ عربی: Jaafar) نوشته و در متون رسمی یا مذهبی استفاده میشود.
«جعفر» نامیست که مفهومی از جریان زندگی، معرفت، و بزرگی معنوی را در خود دارد و در بستر فرهنگ اسلامی، نشاندهندهی احترام به سنت، ایمان و خرد است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جعفر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جعفر