آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

خدمه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / khadame /

crew (of ships and planes), servants, attendants, personnel, company, complement

crew

servants

attendants

personnel

company

complement

خادمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

کاپیتان به خدمه دستور داد که پرچم را روی دکل کشتی به اهتزاز درآورند.

The captain ordered the crew to hoist the flag on the mizzenmast.

خدمه قبل‌از رسیدن مهمان‌ها تمام عمارت را تمیز کردند.

The servants cleaned the entire mansion before the guests arrived.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خدمه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
خادمان خدام خدمتکاران

ارجاع به لغت خدمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خدمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خدمه

لغات نزدیک خدمه

پیشنهاد بهبود معانی