آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴

    خروجی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / khorooji /

    exit, exhaust, ramp, issue

    exit

    exhaust

    ramp

    issue

    محل خروج

    خانه‌ی من در نزدیکی خروجی گیلمن در بزرگراه پنجم قرار دارد.

    My house is near the Gilman exit on interstate five.

    آیا می‌توانید ما را به نزدیک‌ترین خروجی راهنمایی کنید؟

    Can you wise us to the nearest exit?

    اسم
    فونتیک فارسی / khorooji /

    کامپیوتر output, outcome

    output

    outcome

    برون‌داد رایانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    فرایند خروجی

    output process

    برنامه‌نویس باید آپ‌کد (کد عملیات) مناسب را به‌دقت انتخاب کند تا به خروجی مطلوب برسد.

    The programmer must carefully choose the appropriate opcode to achieve the desired output.

    اسم
    فونتیک فارسی / khorooji /

    exit permit

    exit permit

    اجازه‌ی خروج

    دولت برای تمامی شهروندان مسافر به خارج، خروجی را الزامی کرده است.

    The government requires an exit permit for all citizens traveling abroad.

    مسافران باید حداقل دو هفته قبل‌از سفر خود برای خروجی درخواست دهند.

    Travelers must apply for an exit permit at least two weeks before their departure.

    اسم
    فونتیک فارسی / khorooji /

    exit tax

    exit tax

    عوارض خروج

    دولت خروجی را برای جلوگیری از خروج افراد ثروتمند از کشور اعمال کرد.

    The government implemented an exit tax to discourage wealthy individuals from leaving the country.

    خروجی براساس کل دارایی خالص فرد در زمان خروج محاسبه می‌شود.

    The exit tax is calculated based on the individual's total net worth at the time of departure.

    صفت
    فونتیک فارسی / khorooji /

    pertaining to an exit or departure

    pertaining to an exit or departure

    برون‌رفتی

    برنامه‌ی خروجی برای کاهش ضررها طراحی شده بود.

    The exit plan was designed to minimize losses.

    آن‌ها رویکرد خروجی را در حل مسائل پذیرفتند.

    They embraced a departure approach to problem-solving.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد خروجی

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    برون داد
    متضاد:
    درون‌داد ورودی

    سوال‌های رایج خروجی

    خروجی به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خروجی» در زبان انگلیسی به output ترجمه می‌شود.

    خروجی مفهومی چندوجهی است که در زمینه‌های مختلف معانی خاص خود را دارد. در ساده‌ترین تعریف، خروجی به نتیجه یا حاصل یک فرآیند گفته می‌شود. این فرآیند می‌تواند ذهنی، فنی، صنعتی، آموزشی، یا حتی طبیعی باشد. مثلاً در مهندسی، خروجی یک دستگاه یا سیستم، همان چیزی است که پس از پردازش اطلاعات یا مواد اولیه تولید می‌شود؛ مانند خروجی چاپگر (یک سند چاپ‌شده) یا خروجی نیروگاه (برق تولیدشده). در برنامه‌نویسی نیز خروجی به داده‌ای گفته می‌شود که پس از اجرای یک کد یا دستور، در پاسخ به ورودی‌ها ارائه می‌گردد.

    اما «خروجی» فقط در معنای فنی کاربرد ندارد. در دنیای آموزش، خروجی دانش‌آموز یا دانشجو، میزان یادگیری و توانایی عملی اوست؛ در تولید محتوا، خروجی نویسنده یا تیم خلاق، متنی، تصویری یا ویدیویی است که برای مخاطب آماده می‌شود. حتی در روابط انسانی هم می‌توان از واژه‌ی خروجی استفاده کرد؛ مثلاً وقتی می‌گوییم «این جلسه هیچ خروجی مشخصی نداشت»، منظور این است که به تصمیم یا نتیجه‌ی قابل‌استفاده‌ای نرسیدیم.

    همچنین، واژه‌ی «خروجی» می‌تواند به مکان یا مجرایی برای خروج نیز اشاره کند، مثل «خروجی اضطراری» در یک ساختمان یا «خروجی بزرگراه» که از آن می‌توان وارد مسیر جدیدی شد. در این کاربرد، «خروجی» بیشتر از نظر فیزیکی یا جغرافیایی به‌کار می‌رود و به‌معنای exit است.

    ارجاع به لغت خروجی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خروجی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خروجی

    لغات نزدیک خروجی

    • - خروج سیبک
    • - خروج قوم یهود از مصر
    • - خروجی
    • - خروجی اتوبان
    • - خروجی چاپی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.