فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

داد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عدالت

فونتیک فارسی

daad
اسم

justice, fair, fairness, justness, fair play, equity, even-handedness

تصمیم قاضی بازتابی واضح از اجرای داد بود.

The judge's decision was a clear reflection of justice being served.

او برای داد سیستم تبلیغ کرد و معتقد بود که برای همه عادلانه است.

He advocated for the justness of the system, believing it was equitable for all.

فریاد

فونتیک فارسی

daad
اسم

holler, shout, cry, yell, outcry, outburst, bellow, scream, howl

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

داد ناگهانی او همه را در اتاق ترساند.

Her sudden shout startled everyone in the room.

او با شنیدن خبر خوب از شادی داد کشید.

He let out a scream of joy when he heard the good news.

افسوس

فونتیک فارسی

daad
اسم

ادبی alas, wellaway, welladay

داد، طوفان برنامه‌های ما را خراب کرده است.

Wellaway, the storm has ruined our plans.

داد، خاطرات گذشته در ذهن من باقی مانده است.

Welladay, the memories of the past linger in my mind.

عمل یا فرآیند دادن

فونتیک فارسی

daad
اسم

(the) act of giving, donation

هر داد مهم است، بدون توجه به اندازه‌ی آن.

Every donation matters, no matter the size.

داد او در راه‌اندازی برنامه‌ی جدید نقش بسزایی داشت.

His donation was instrumental in launching the new program.

داده‌شده

فونتیک فارسی

-daad
سازه‌ی پیوندی

given, gave, giving, granted, put

برون‌داد

output

خداداد

God-given

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد داد

  1. مترادف:
    انصاف دهش عدالت عدل قسط معدلت نصفت
    متضاد:
    بیداد
  1. مترادف:
    جار جیغ عربده غریو فریاد فغان هیاهو
  1. مترادف:
    بخشیدن دادن عطا کردن
    متضاد:
    ستاندن ستدن

ارجاع به لغت داد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داد

لغات نزدیک داد

پیشنهاد بهبود معانی