فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

درآمیختن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    dar[']aamikhtan
  • marry, mingle, mix, incorporate, intermingle, intermix, scramble, temper, wind
  • مجازی interweave
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت درآمیختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درآمیختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درآمیختن

لغات نزدیک درآمیختن

پیشنهاد بهبود معانی