آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

رنده کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / rande kardan /

to shred, to grate, to plane, to shave

to shred

to grate

to plane

to shave

خرد کردن، زبری را گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

برای رنده کردن این هویج‌ها از رنده استفاده کردم.

I used a grater to grate these carrots.

پس‌از رنده کردن شکلات، آن را روی دسر بپاشید.

After grating the chocolate, sprinkle it over the dessert.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رنده کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رنده کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رنده کردن

لغات نزدیک رنده کردن

پیشنهاد بهبود معانی