فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ریختن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    rikhtan
  • to pout, to shed, to spill, to strew, to cast, to mould, to foundto throw(as dice), to injure, to pour, to be spilt, to fall
  • مجازی rain
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت ریختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ریختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ریختن

لغات نزدیک ریختن

پیشنهاد بهبود معانی