to show modesty, to understate, to disclaim, to present oneself as humbler than one really is
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
الهه با اینکه به طور باورنکردنی بااستعداد است، تمایل دارد که درمورد دستاوردهایش شکستهنفسی کند.
Elahe tends to understate her achievements, even though she is incredibly talented.
وقتی دوستانش اثر هنری او را تحسین کردند، خجالت کشید و شکستهنفسی کرد.
She felt embarrassed and showed modesty when her friends praised her artwork.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکسته نفسی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکسته نفسی کردن