آخرین به‌روزرسانی:

فرار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / faraar /

escape, runaway, getaway, defection, running away, flight, dodge, elusion, circumvention, desertion, break, scamper, decamping, bolt, evasion, outflow, lam

گریز، هزیمت

از فرار سرمایه‌ جلوگیری کردن

to staunch the escape of capital

دزدان دست و پای او را بستند و فرار کردند.

The robbers bound his hands and feet, and escaped.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او متهم به همدستی در فرار زندانیان است.

He is accused of complicity in the prisoners' escape.

صفت
فونتیک فارسی / farraar /

عامیانه volatile, fugacious, evaporating, fugitive, unstable, evasive, elusive

ناپایدار، ازبین‌رونده، بخارشونده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

بازار سهام محلی فرار است که در آن قیمت‌ها می‌توانند در عرض چند ثانیه نوسان داشته باشند.

The stock market is a volatile place where prices can fluctuate wildly in a matter of seconds.

گاز فرار

volatile gas

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرار

  1. مترادف:
    انهزام رم عقب‌نشینی گریز هرب هزیمت
  1. مترادف:
    گریزپا گریزنده

ارجاع به لغت فرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرار

لغات نزدیک فرار

پیشنهاد بهبود معانی