آخرین به‌روزرسانی:

فروختن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / forookhtan /

to sell, to vend, to deal, to market, to offer for sale, to put on the market, to resell, to dispose, to float, to junk, (informal) to flog, to push, to truck

با پول گرفتن چیزی را به کسی دادن

ازطریق مزایده فروختن

to sell by auction

او تصمیم گرفت جواهرات دست‌ساز خود را به‌صورت آنلاین بفروشد.

She decided to market her handmade jewelry online.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / forookhtan /

to prostitute

کسب معاش ازطریق بدن خود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دخترت را نفروش.

Do not prostitute your daughter.

چه شرم‌آور است که ناموسش را می‌فروشد.

How shameful he is to prostitute his honour.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / forookhtan /

to peddle, to to betray

خیانت کردن

جاسوس مجبور شد کشورش را بفروشد تا خانواده‌اش را نجات دهد.

The spy had to betray his country to save his family.

او هرگز دوستانش را نخواهد فروخت؛ به هر قیمتی که باشد.

He would never peddle his friends, no matter the cost.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فروختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروختن

لغات نزدیک فروختن

پیشنهاد بهبود معانی