to predominate, to dominate, to rule over, to rule, to control, to cover
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تکنولوژی جدید بر بازار مسلط است.
The new technology dominates the market.
کاپیتان با اطمینان و اقتدار بر کشتی مسلط بود.
The captain ruled over the ship with confidence and authority.
«مسلط بودن» به معنای داشتن تسلط، مهارت بالا یا کنترل بر چیزی است؛ خواه زبان باشد، یک مهارت فنی یا حتی کنترل بر احساسات یا شرایط. این واژه نشاندهندهی احاطهی کامل یا حداقل پیشرفته بر موضوعی خاص است و بسته به زمینهی استفاده، معادلهای متفاوتی در انگلیسی دارد.
اگر بخواهیم «مسلط بودن» را برای زبان به کار ببریم، معمولاً از واژهی fluent استفاده میشود؛ مثلاً: She is fluent in French. یعنی او به زبان فرانسوی مسلط است.
برای توصیف مهارتهای حرفهای یا تخصصی، معمولاً از proficient استفاده میشود؛ مانند: He is proficient in Photoshop.
اگر منظور تسلط عملی و مهارتی در چیزی باشد، مثل مذاکره یا آشپزی، از skilled استفاده میشود.
در شرایطی که فرد کاملاً به چیزی احاطه دارد و در آن استاد است، واژهی mastery یا فعل to master به کار میرود.
همچنین اگر بخواهیم نشان دهیم فرد بر اوضاع یا شرایط تسلط دارد، میتوانیم از to be in control یا to dominate استفاده کنیم.
در ترجمه و کاربرد دقیق این واژه باید توجه کرد که «مسلط بودن» همیشه فقط به معنای دانش زیاد نیست، بلکه گاهی نشاندهندهی اعتماد به نفس و توانایی اجرای روان و دقیق یک مهارت یا ادارهی یک وضعیت است. بنابراین، انتخاب معادل مناسب در انگلیسی بستگی به این دارد که فرد دقیقاً بر چه چیزی مسلط است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مسلط بودن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسلط بودن