common, joint, collaborative, collective, mutual, communal, concerted
هر دوی ما نسبت به کمونیسم احساس بیزاری مشترک داشتیم.
We both shared a common antipathy to communism.
پس از مرگ والدینمان، غم مشترک ما را به هم نزدیکتر کرد.
After the death of our parents, common grief has bound us closer together.
کلمهی «مشترک» در زبان انگلیسی به Common، Shared یا Subscriber ترجمه میشود، بسته به معنای آن در جمله.
اگر منظور از «مشترک» کسی باشد که خدماتی مانند اینترنت، تلفن یا مجله را دریافت میکند، معادل آن Subscriber است. مثلاً:
The internet service has over a million subscribers. (این سرویس اینترنت بیش از یک میلیون مشترک دارد.)
اما اگر منظور چیز یا ویژگیای باشد که بین چند نفر یا چیز تقسیم شده یا وجود دارد، معادل آن Common یا Shared است. مثلاً:
They have common interests. (آنها علایق مشترکی دارند.) | They live in a shared apartment. (آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی میکنند.)
واژهی مشترک در زبان فارسی بسته به زمینه، کاربردهای مختلفی دارد. در حوزهی خدمات، مثل تلفن همراه یا اینترنت، مشترک به فردی گفته میشود که با ثبتنام یا پرداخت هزینه، از خدمات یک شرکت یا سازمان بهرهمند میشود. در اینجا مشترک بهعنوان مشتری دائم شناخته میشود و ارتباط بلندمدتی با ارائهدهندهی خدمات دارد.
در معنای اجتماعی یا مفهومی، مشترک به چیزی گفته میشود که بین دو یا چند نفر، گروه یا چیز وجود دارد یا تقسیم شده است؛ مانند هدف مشترک، دوست مشترک یا زبان مشترک. این کاربرد نشاندهندهی وجود نقطهی تلاقی یا زمینهی ارتباطی میان چند عنصر است که آنها را به هم پیوند میدهد.
مشترک» واژهای چندمنظوره است که هم در روابط انسانی و مفاهیم ذهنی کاربرد دارد، و هم در حوزههای فنی و خدماتی، و معادل انگلیسی آن بسته به موقعیت میتواند متفاوت باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مشترک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشترک