points, subjects, items, punctilios, pointers, matters, features, main ideas, issues
او نکات خود را به وضوح شرح داد.
He stated his points with clarity.
بایستی توضیحات بیشتری دربارهی برخی از این نکات داد.
Some of these points must be further elaborated.
witticisms, subtleties, quaint sayings, quips, pithy phrases, one-liners, bon mots, gags, wisecracks
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نکات مزاحانگیز سخنرانی او
the funny quips in his lecture
نمایش فاقد نکات است.
The play lacks subtleties.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نکات» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نکات