آخرین به‌روزرسانی:

چهار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عدد قبل‌از پنج

فونتیک فارسی

chahaar, chaahaar
اسم صفت

four, tetra-, quadri-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

فرمانداری او بر همدان چهار سال طول کشید.

His governorship of Hamedan lasted four years.

او چهار مطلب اصلی را مشخص کرد.

He identified four major issues.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت چهار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چهار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چهار

لغات نزدیک چهار

پیشنهاد بهبود معانی