آخرین به‌روزرسانی:

کاشتن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زرع کردن

فونتیک فارسی

kaashtan
فعل متعدی

to sow, to plant, to root, to cultivate, to till, to transplant

کشاورز از کشت‌کار برای کاشتن بذر در باغش استفاده کرد.

The farmer used a go-devil to till the soil in his garden.

تخم تنفر را (در دل‌ها) کاشتن

to sow the seeds of hatred

نشاندن

فونتیک فارسی

kaashtan
فعل متعدی

to set, to fix, to implant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

درخت میوه کاشتن

to set fruit trees

آن‌ها برنامه دارند که فناوری جدید را ماه آینده در سیستم خود بکارند.

They plan to implant the new technology in their system next month.

منتظر گذاشتن

فونتیک فارسی

kaashtan
فعل متعدی

عامیانه to leave in a church, to keep one waiting

دوستانت را نکار؛ ممکن است عصبانی شوند.

Don't keep your friends waiting; they might get frustrated.

کاشتن او اشتباهی بود که بعداً از آن پشیمان شدم.

Keeping her waiting was a mistake I regretted later.

بچه پس انداختن

فونتیک فارسی

kaashtan
فعل متعدی

عامیانه to father, to sire

آن‌ها امیدوار بودند کودکی بکارند که دنیا را تغییر دهد.

They hoped to sire a child who would change the world.

پادشاه به‌خاطر اینکه بسیاری از جانشینان را کاشت، افتخار می‌کرد.

The king was proud to sire many heirs to the throne.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کاشتن

  1. مترادف:
    زراعت غرس کردن فلاحت کشتن نشا کردن نشاندن

ارجاع به لغت کاشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاشتن

لغات نزدیک کاشتن

پیشنهاد بهبود معانی