تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کشاورز از کشتکار برای کاشتن بذر در باغش استفاده کرد.
- تخم تنفر را (در دلها) کاشتن
- درخت میوه کاشتن
- آنها برنامه دارند که فناوری جدید را ماه آینده در سیستم خود بکارند.
- دوستانت را نکار؛ ممکن است عصبانی شوند.
- کاشتن او اشتباهی بود که بعداً از آن پشیمان شدم.
- آنها امیدوار بودند کودکی بکارند که دنیا را تغییر دهد.
- پادشاه بهخاطر اینکه بسیاری از جانشینان را کاشت، افتخار میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کاشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاشتن