زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

کاشتن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / kaashtan /

to sow, to plant, to root, to cultivate, to till, to transplant

to sow

to plant

to root

to cultivate

to till

to transplant

زرع کردن

کشاورز از کشت‌کار برای کاشتن بذر در باغش استفاده کرد.

The farmer used a go-devil to till the soil in his garden.

تخم تنفر را (در دل‌ها) کاشتن

to sow the seeds of hatred

فعل متعدی
فونتیک فارسی / kaashtan /

to set, to fix, to implant

to set

to fix

to implant

نشاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

درخت میوه کاشتن

to set fruit trees

آن‌ها برنامه دارند که فناوری جدید را ماه آینده در سیستم خود بکارند.

They plan to implant the new technology in their system next month.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / kaashtan /

عامیانه to leave in a church, to keep one waiting

to leave in a church

to keep one waiting

منتظر گذاشتن

دوستانت را نکار؛ ممکن است عصبانی شوند.

Don't keep your friends waiting; they might get frustrated.

کاشتن او اشتباهی بود که بعداً از آن پشیمان شدم.

Keeping her waiting was a mistake I regretted later.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / kaashtan /

عامیانه to father, to sire

to father

to sire

بچه پس انداختن

آن‌ها امیدوار بودند کودکی بکارند که دنیا را تغییر دهد.

They hoped to sire a child who would change the world.

پادشاه به‌خاطر اینکه بسیاری از جانشینان را کاشت، افتخار می‌کرد.

The king was proud to sire many heirs to the throne.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کاشتن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت کاشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاشتن

لغات نزدیک کاشتن

پیشنهاد بهبود معانی