با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    کامل شدن به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    تکمیل شدن، جامع شدن

    فونتیک فارسی

    kaamel shodan
    فعل لازم
    to become complete or flawless, to become whole or perfect

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    - با ورود او جمع ما کامل شد.

    - After her arrival our circle became complete.

    - تکه‌های پازل رفته‌رفته کامل شدند.

    - The puzzle pieces gradually become complete.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت کامل شدن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «کامل شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کامل شدن

    لغات نزدیک کامل شدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی