با پاهای از هم گشاده (مثل سوار اسب شدن)، دارای پای گشاد، گشادگشاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sat astraddle the bench.
او هر پا یکسو بر نیمکت نشست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «astraddle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/astraddle