آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Bareback

ˈberbæk ˈbeəbæk

معنی bareback | جمله با bareback

adjective adverb

بی‌زین، سوار اسب برهنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He likes to ride bareback.

او دوست دارد سوار اسب برهنه شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bareback

  1. adverb without a saddle
    Synonyms:
    barebacked
  1. adjective riding without a saddle
    Synonyms:
    barebacked

ارجاع به لغت bareback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bareback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bareback

لغات نزدیک bareback

پیشنهاد بهبود معانی