Be Fed Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
در اثر چیزی ناراحت یا بی‌حوصله یا مریض بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد be fed up

  1. phrasal verb Be bored

ارجاع به لغت be fed up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «be fed up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/be-fed-up

لغات نزدیک be fed up

پیشنهاد بهبود معانی