فکر کردن، در اشتباه بودن در مورد چیزی، گمان کردن، تصور کردن، احساس کردن (معمولاً به غلط)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I had been under the impression that he was an experienced teacher.
من احساس میکردم که او معلمی باتجربه است.
She was under the impression that the meeting had been canceled.
او گمان میکرد که جلسه لغو شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «be under the impression» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/be-under-the-impression-that