معنی biologist به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

baɪˈɑːlədʒɪst baɪˈɒlədʒɪst

معنی

noun countable

زیست‌شناس، عالم علم‌الحیات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد biologist

noun (biology) a scientist who studies living organisms

Synonyms:

life scientist bacteriologist biochemist biometrist conchologist cytologist entomologist geneticist helminthologist herpetologist ichthyologist ophiologist ornithologist physiologist taxidermist zoographer

ارجاع به لغت biologist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «biologist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/biologist

لغات نزدیک biologist

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return