Blacksmith

ˈblækˌsmɪθ ˈblækˌsmɪθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blacksmithed
  • شکل سوم:

    blacksmithed
  • سوم‌شخص مفرد:

    blacksmiths
  • وجه وصفی حال:

    blacksmithing
  • شکل جمع:

    blacksmiths

معنی

آهنگر، نعل‌بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blacksmith

  1. noun
    Synonyms: smith, smithy, metalworker, forger, anvil, farrier, horseshoer, ironsmith, plover, shoer

ارجاع به لغت blacksmith

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blacksmith» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blacksmith

لغات نزدیک blacksmith

پیشنهاد بهبود معانی