با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Blog

    blɑːɡ blɒɡ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      blogged

    • شکل سوم:

      blogged

    • سوم‌شخص مفرد:

      blogs

    • وجه وصفی حال:

      blogging

    • شکل جمع:

      blogs

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B1
    تکنولوژی کامپیوتر بلاگ، وب‌نوشت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - fashion blogs
    - بلاگ‌های فشن
    - The company's blog provides valuable information about their products.
    - وب‌نوشت این شرکت اطلاعات ارزشمندی در مورد محصولات آن‌ها ارائه می‌دهد.
    verb - intransitive
    تکنولوژی کامپیوتر بلاگ‌نویسی کردن، نوشتن بلاگ
    - He blogs regularly about his favorite sports team.
    - او به‌طور منظم درباره‌ی تیم ورزشی موردعلاقه‌ی خود بلاگ می‌نویسد.
    - I'm going to vlog about my trip to Europe.
    - قصد دارم درباره‌ی سفرم به اروپا بلاگ بنویسم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد blog

    1. noun A shared on-line journal where people can post diary entries about their personal experiences and hobbies
      Synonyms: web log

    ارجاع به لغت blog

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «blog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blog

    لغات نزدیک blog

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار