فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Borzoi

ˈbɔːrzoɪ ˈbɔːzoɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی برزوی (نژاد سگ)
    • - I saw a beautiful borzoi at the dog show today.
    • - امروز در نمایشگاه سگ‌ها برزویی زیبا دیدم.
    • - My friend adopted a playful borzoi from the shelter.
    • - دوستم یک برزوی بازیگوش از پناهگاه پذیرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت borzoi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «borzoi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/borzoi

لغات نزدیک borzoi

پیشنهاد بهبود معانی