با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Brand-new

    ˌbrænˈnjuː ˌbrænˈnjuː ˌbrænˈnjuː ˌbrænˈnjuː ˌbrænˈnjuː
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: brand new

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    کاملاً نو، آکبند، نو نو، تروتازه (به‌ویژه استفاده‌نشده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - This icebox is brand-new.
    - این یخچال نو نو است.
    - She walked into the party wearing a brand new dress that no one had seen before.
    - او با لباسی کاملاً نو که هیچ‌کس تابه‌حال ندیده بود، وارد مهمانی شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brand-new

    1. adjective Conspicuously new
      Synonyms: bran-new, spic-and-span, spick-and-span
    2. adjective Not previously used
      Synonyms: new, fresh

    ارجاع به لغت brand-new

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brand-new» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brand-new

    لغات نزدیک brand-new

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند