با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Brit

    brɪt brɪt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    plural
    نوزاد شاه ماهی و برخی ماهی‌های دیگر، بچه‌ماهی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    plural
    جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگ‌اند
    adjective noun
    (عامیانه) انگلیسی، اهل انگلستان
    abbreviation
    انگلیسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brit

    1. noun Minute crustaceans forming food for right whales
      Synonyms: britt
    2. noun A native or inhabitant of Great Britain
      Synonyms: britisher, briton

    ارجاع به لغت brit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brit

    لغات نزدیک brit

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی