(انجیل) قابیل (برادر خود هابیل را کشت)
آدمکش، برادرکش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Every time, his children came to our garden they raised cain.
هربار که بچههایش به باغ ما میآمدند، آشوب به پا میکردند.
شر به پا کردن، غوغا به پا کردن، جاروجنجال راه انداختن، قشرق راه انداختن، گرفتاری ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cain