آخرین به‌روزرسانی:

Chancery

ˈtʃænsəri ˈtʃɑːnsri

معنی

noun

مقام یا وظیفه صدارت عظمی، (انگلیس) مقام وزارت دارایی، دفتر مهردار سلطنتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chancery

  1. noun a court with jurisdiction in equity
    Synonyms:
    court of chancery

Idioms

in chancery

1- در معرض دادرسی دادگاه انصاف 2- بیچاره، دروضع نابسامان، گرفتار

ارجاع به لغت chancery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chancery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chancery

لغات نزدیک chancery

پیشنهاد بهبود معانی