شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): checkout
هتل تسویه کردن، ترک کردن، خارج شدن، چکاوت کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی هتل
The guests were asked to check out early.
از میهمانان خواسته شد که زودتر تسویه کنند.
We had a great stay at the hotel, but it's time to check out.
اقامت بسیار خوبی در هتل داشتیم اما وقت آن رسیده است که هتل را ترک کنیم.
بررسی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Can you check out these shoes and see if they are my size?
آیا میتوانید این جفت کفش را بررسی کنید و ببینید که آیا به پای من میخورند؟
We should check out the reviews before booking a hotel for our vacation.
قبل از رزرو هتل برای تعطیلاتمان باید نظرات را بررسی کنیم.
سر زدن، رفتن (جایی)
Have you checked out the new shopping mall? It's huge and has so many stores.
آیا به مرکز خرید جدید سر زدهاید؟ بزرگ است و فروشگاههای زیادی دارد.
We should check out that new restaurant. I heard they have amazing food.
ما باید به آن رستوران جدید برویم. شنیدم که غذاهای شگفتانگیزی دارند.
انگلیسی آمریکایی قرض گرفتن، امانت گرفتن (کتاب) (از کتابخانه)
I need to check out a few books from the library for my research project.
برای پروژهی تحقیقاتیام باید چند کتاب از کتابخانه قرض بگیرم.
My friend recommended a great novel, so I'm planning to check it out from the library this weekend.
دوستم رمانی عالی را توصیه کرد، بنابراین من قصد دارم این آخر هفته آن را از کتابخانه امانت بگیرم.
حساب کردن (در فروشگاه) (کالاهای خریداریشده)
The cashier will check out your items and give you the total cost at the end.
صندوقدار اقلام شما را حساب میکند و در پایان کل هزینه را به شما میدهد.
The sales associate will check out your purchase and give you a receipt.
کارشناس فروش خرید شما را حساب میکند و به شما رسید میدهد.
مردن، غزل خداحافظی را خواندن
I'm sorry to hear that your pet cat checked out last night.
متأسفم که میشنوم که گربهی خانگی شما دیشب مرد.
The old man checked out peacefully in his sleep after a long life.
پیرمرد پس از یک زندگی طولانی در خواب با آرامش غزل خداحافظی را خواند.
صندوق، محل پرداخت (فروشگاه)
The checkout was busy, with several customers waiting to pay.
صندوق شلوغ بود و چندین مشتری منتظر پرداخت بودند.
I left my wallet at the checkout and had to go back to retrieve it.
کیف پولم را در محل پرداخت جا گذاشتم و مجبور شدم برگردم تا آن را پس بگیرم.
هتل تسویهحساب، خروج، چکاوت
I had a pleasant experience at the hotel, from check-in to checkout.
تجربهی خوشایند در این هتل داشتم، از تحویل گرفتن تا تسویهحساب.
The hotel checkout is at 11 AM.
ساعت خروج از هتل ۱۱ صبح است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «check out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/check-out