آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Para-

    ˈpærə ˈpærə

    شکل جمع:

    paras

    معنی para- | جمله با para-

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی سرباز چترباز، چترباز نظامی، نیروی چترباز

    عامیانه‌ی کلمه‌ی paratrooper است.

    They called in the paras to assist with the rescue operation in the mountains.

    آن‌ها از چتربازهای نظامی برای کمک به عملیات نجات در کوهستان کمک خواستند.

    Several paras were injured during the parachute jump exercise.

    چندین نیروی چترباز در تمرین پرش با چتر آسیب دیدند.

    abbreviation noun countable

    پاراگراف، بند

    مخفف کلمه‌ی paragraph است.

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Each para should start with a clear topic sentence.

    هر پاراگراف باید با جمله‌ی موضوعی واضح شروع شود.

    Please refer to para 3 for the definition of terms.

    لطفاً به بند ۳ برای تعریف اصطلاحات مراجعه کنید.

    prefix

    (-para) فرا، ورای، فراتر از، بیش از

    He believed in paranormal phenomena, things beyond ordinary understanding.

    او به پدیده‌های ماوراءالطبیعه اعتقاد داشت، چیزهایی که فراتر از درک عادی هستند.

    The investigation focused on parapsychological claims.

    این تحقیق بر ادعاهای فراروانشناختی تمرکز داشت.

    prefix

    (-para) شبه، پیرا، نیمه، کمکی

    He joined a group with paramilitary goals, not officially part of the armed forces.

    او به گروهی با اهداف شبه‌نظامی پیوست که رسماً بخشی از نیروهای مسلح نبود.

    Paramedical staff assist in treatment but are not fully qualified doctors.

    کارکنان پیراپزشکی در درمان کمک می‌کنند، اما پزشک کامل نیستند.

    adjective

    (Para) پارا (مربوط به ورزش‌ها یا ورزش‌کارهای معلول)

    He is preparing to compete in the national para swimming championship.

    او درحال آماده شدن برای شرکت در مسابقات ملی شنا برای معلولین است.

    The center hosts a variety of parasports including wheelchair basketball.

    این مرکز، میزبان انواع ورزش‌های پارا از جمله بسکتبال با ویلچر است.

    prefix

    پزشکی (-para) ناهنجار، اختلالی، غیرعادی، معیوب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    This neurological condition causes parafunctions in muscle control.

    این بیماری عصبی باعث عملکردهای ناهنجار در کنترل عضلات می‌شود.

    Paranoia is a type of abnormal thinking that causes unwarranted suspicion.

    پارانویا نوعی تفکر غیرعادی است که باعث سوءظن بی‌دلیل می‌شود.

    suffix

    (para-) زایمان کردن، زائو

    She was classified as a primipara in the medical record.

    او در پرونده‌ی پزشکی به‌عنوان شخصی یک بار زایمان‌کرده ثبت شده بود.

    The study focused on complications in nulliparas during childbirth.

    این مطالعه بر عوارض زایمان در زنان زایمان‌نکرده تمرکز داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج para-

    شکل جمع para- چی میشه؟

    شکل جمع para- در زبان انگلیسی paras است.

    ارجاع به لغت para-

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «para-» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/para-2

    لغات نزدیک para-

    • - para
    • - pará rubber
    • - para-
    • - para-aminobenzoic acid
    • - para-dichlorobenzene
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.