با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chromium

ˈkroʊmiəm ˈkrəʊmiəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    کرومیوم، کروم، فلزی سخت و خاکستری‌رنگ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chromium

  1. noun A hard brittle multivalent metallic element; resistant to corrosion and tarnishing
    Synonyms: cr, atomic number 24

ارجاع به لغت chromium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chromium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chromium

لغات نزدیک chromium

پیشنهاد بهبود معانی