با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Computer-controlled

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کنترل‌شده با کامپیوتر، کنترل‌شده توسط کامپیوتر
- The computer-controlled machine efficiently completed the task in half the time it would have taken a human.
- ماشین کنترل‌شده توسط کامپیوتر وظیفه را به نحو احسن در نصف زمانی که یک انسان آن را انجام می‌دهد، انجام داد.
- The computer-controlled thermostat adjusted the temperature.
- ترموستات کنترل‌شده با کامپیوتر دما را تنظیم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت computer-controlled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «computer-controlled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/computer-controlled

لغات نزدیک computer-controlled

پیشنهاد بهبود معانی