فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Computer-controlled

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کنترل‌شده با کامپیوتر، کنترل‌شده توسط کامپیوتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The computer-controlled machine efficiently completed the task in half the time it would have taken a human.

ماشین کنترل‌شده توسط کامپیوتر وظیفه را به نحو احسن در نصف زمانی که یک انسان آن را انجام می‌دهد، انجام داد.

The computer-controlled thermostat adjusted the temperature.

ترموستات کنترل‌شده با کامپیوتر دما را تنظیم کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت computer-controlled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «computer-controlled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/computer-controlled

لغات نزدیک computer-controlled

پیشنهاد بهبود معانی