فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cottonseed

ˈkɑːtənˌsid ˈkɑːtənˌsid
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    تخم پنبه، پنبه‌دانه
    • - crushed cottonseed, cottonseed cake
    • - تخم پنبه‌ی خردشده، نواله‌ی تخم پنبه، کنجار (کنجاله)
    • - The camel dreams of cotton seeds ...
    • - شتر در خواب بیند پنبه‌دانه ...
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Collocations

ارجاع به لغت cottonseed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cottonseed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cottonseed

لغات نزدیک cottonseed

پیشنهاد بهبود معانی