گذشتهی ساده:
cummedشکل سوم:
cummedسومشخص مفرد:
cumsوجه وصفی حال:
cummingبا، بهاضافه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am a teacher-cum-lexicographer.
من معلم و همچنین فرهنگنویس هستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cum