De

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• abbreviation
  ورزش (فوتبال آمریکایی) (defensive end) گوشه‌ی دفاعی (=دیفنسیو اند)
  • - The DE's primary responsibility is to stop the quarterback from passing the ball.
  • - وظیفه‌ی اصلی دیفنسیو اند ممانعت از دادن پاس توسط کوارتربک است.

  • - The DE's speed and agility allowed him to get past the offensive line.
  • - سرعت و چابکی این دیفنسیو اند به او اجازه داد تا از خط حمله عبور کند.
• abbreviation
  جغرافیا (Delaware) دلاوار (یکی از ایالت‌های آمریکا)
  • - DE is a small state located on the east coast of the United States.
  • - دلاوار ایالت کوچکی است که در ساحل شرقی ایالات متحده واقع شده است.

  • - The capital of DE is Dover.
  • - دوور مرکز ایالت دلاوار است.
• abbreviation
  (diatomaceous earth) خاک دیاتومه
  • - Farmers use DE to control pests in their crops.
  • - کشاورزان از خاک دیاتومه برای کنترل آفات در محصولات خود استفاده می‌کنند.

  • - DE can be used as a natural deodorizer.
  • - از خاک دیاتومه می‌توان به‌عنوان بوزدای طبیعی استفاده کرد.
• abbreviation
  (doctor of engineering) دکترای مهندسی
  • - The DE is a highly esteemed title awarded to those who have completed a rigorous course of study in engineering.
  • - دکترای مهندسی مدرک بسیار معتبری است که به کسانی اعطا می‌شود که دوره‌ی سخت تحصیل در رشته‌ی مهندسی را به پایان رسانده‌اند.

  • - My brother received his DE in electrical engineering from MIT last year.
  • - برادرم سال گذشته مدرک دکترای مهندسی برق خود را از MIT دریافت کرد.
• prefix
  -de (پیشوندی که از آن برای نشان‌دادن سلب، حذف، جدایی، انکار، نزول، وارونگی یا شدت استفاده می‌شود)
  • - deforestation
  • - جنگل‌زدایی

  • - de-nationalization
  • - خصوصی‌سازی