امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diamagnetic

ˌdaɪəmægˈnetɪk ˌdaɪəmæɡˈnetɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun adjective
وابسته به پاد مغناطیس، پادمغناطیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective noun
ماده‌ی پادمغناطیس (مانند بیسموت) (diamagnet هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت diamagnetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diamagnetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diamagnetic

لغات نزدیک diamagnetic

پیشنهاد بهبود معانی