فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Face Off

توضیحات:

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): faceoff و face-off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - intransitive

رودررو شدن

The two teams will face off in the championship game next week.

دو تیم هفته‌ی آینده در بازی قهرمانی رودررو خواهند شد.

The rival companies will face off in a bidding war for the lucrative contract.

شرکت‌های رقیب در یک جنگ مناقصه برای قرارداد سودآور رودررو خواهند شد.

phrasal verb

ورزش (هاکی روی یخ) بازی را آغاز کردن (یا ادامه دادن پس از مکث)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The players lined up on the ice, ready to face off.

بازیکنان روی یخ صف کشیده و آماده‌ی شروع کردن بازی بودند.

noun countable

ورزش (هاکی روی یخ) فیس آف (آغاز بازی (که با انداختن puck بین بازیکنان دو تیم مقابل انجام می‌شود) یا ادامه‌ی بازی (پس از مکث))

The team's center was known for his skill in winning face-offs.

سنتر این تیم به مهارتش در پیروزی در فیس‌آف‌ها معروف بود.

The player won the faceoff and quickly passed the puck to a teammate.

این بازیکن در فیس‌آف پیروز شد و به‌سرعت توپ را به هم‌تیمی خود داد.

noun countable

رودررویی، رویارویی، مصاف

The face-off between the rival soccer teams resulted in a thrilling match.

رویارویی این تیم‌های فوتبال رقیب به بازی‌ای هیجان‌انگیز منجر شد.

The faceoff between the two chess players was a battle of wits and strategy.

مصاف این دو شطرنج‌باز نبرد فکر و استراتژی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت face off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «face off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/face-off-2

لغات نزدیک face off

پیشنهاد بهبود معانی