معنی fir به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

fɜːr fɜː

توضیحات

در معنای اول همچنین می‌توان از fir tree به‌جای fir استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

گیاه‌شناسی نراد، درخت نراد (درخت سوزنی‌برگ و همیشه‌سبزی که معمولاً در مناطق سردسیر و کوهستانی رشد می‌کند.)

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- A family of birds has nested in the branches of the fir.

- خانواده‌ای از پرندگان روی شاخه‌های نراد لانه ساخته‌اند.

- We decorated the fir with colorful lights for the holidays.

- ما برای تعطیلات درخت نراد را با چراغ‌های رنگارنگ تزئین کردیم.

noun uncountable

چوب نراد، چوب درخت نراد

- Fir wood is commonly used for making furniture.

- چوب نراد معمولاً برای ساخت مبلمان کاربرد دارد.

- The carpenter used fir to build the shelf.

- نجار برای ساخت قفسه از چوب درخت نراد استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fir

noun Any of various evergreen trees of the genus Abies; chiefly of upland areas

Synonyms:

alpine pine cedar fir tree conifer douglas evergreen wood true fir

ارجاع به لغت fir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «fir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fir

لغات نزدیک fir

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!