Flag-waving

    ˈflæɡˈweɪvɪŋ ˈflæɡˈweɪvɪŋ flæɡˈweɪvɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    تظاهر به میهن‌پرستی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    (تحریک عواطف میهن‌دوستانه از راه پرچم‌افرازی و گردهمایی و رژه) تعصب‌انگیزی
    noun
    نمایش میهن‌پرستانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد flag-waving

    1. noun An appeal intended to arouse patriotic emotions
      Synonyms: jingoism
    2. adjective Fanatically patriotic
      Synonyms: chauvinistic, jingoistic, nationalistic, ultranationalistic, superpatriotic

    ارجاع به لغت flag-waving

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «flag-waving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flag-waving

    لغات نزدیک flag-waving

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند