فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Frangibility

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تردی، شکنندگی، نازکی، ظریفی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد frangibility

  1. noun Quality of being easily damaged or destroyed
    Synonyms: fragility, breakability, frangibleness

ارجاع به لغت frangibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frangibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frangibility

لغات نزدیک frangibility

پیشنهاد بهبود معانی