در معنای نخست به این شکل نیز نوشته میشود: hmm و h'm
هم (به نشانهی تفکر دربارهی گفتهی کسی دیگر یا تردید یا نیاز به زمان بیشتر برای تصمیمگیری)
Hm, I'm not sure what to do.
هم، نمیدونم چیکار کنم.
Hm, I'm not sure what to say.
هم، مطمئن نیستم چی بگم.
هکتومتر (hectometer)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I hiked 5 hm this morning.
امروز ده هکتومتر پیادهروی کردم.
He drove 5 hm in the last hour.
او در یک ساعت اخیر پنج هکتومتر رانندگی کرد.
علیاحضرت یا اعلیحضرت (Her Majesty; Her Majesty's; His Majesty; His Majesty's)
HM granted the petition to fund the new library.
اعلیحضرت تقاضای تأمین بودجهی کتابخانهی جدید را پذیرفتند.
HM announced the opening of a new museum.
علیاحضرت از افتتاح موزهی جدید خبر دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hm