معنی headhunting به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

جذب و استخدام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- go headhunting among the newly graduated engineers

- اقدام به جذب و استخدام فارغ‌التحصیلان جدید مهندسی

- Most headhunting firms offer a professional and high-quality service.

- اکثر شرکت‌های استخدام و کاریابی خدمات حرفه‌ای و باکیفیتی ارائه می‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headhunting

noun recruiting

Synonyms: executive recruiting, executive recruitment, recruitment, talent search

ارجاع به لغت headhunting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «headhunting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headhunting

لغات نزدیک headhunting

- headgear
- headhunter
- headhunting
- headily
- headiness

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند